سرباز هاي دلتنگ،
چه در صلح چه در جنگ،
سرباز هاي غربت،
محكوم ها به طاقت،
و اشك بي نهايت،
لباس هاي خاكي، هلاکی،
سیگار های پنهان،
یا تیغ های عریان،
و گریه های بی جان،
ستوه درد دوری،
تنبیه های زوری ،
صبوری صبوری،
غروب های دلگیر،
نگاه های شبگیر ،
و ذهن های در گیر،
تفنگ های خسته،
غرور ها شکسته،
دهان های بسته ،
تمام شد ولیکن ،
تنها بودن من